فارنهایت 11/9
راه رفتن روی خط باریک قرمز

Saturday, January 12, 2008
14 چهره سياسي و فرهنگي روايت مي‌كنند



شخصيت تاريخي محبوب من!


هنوز هم نتوانسته‌ام از اين راز سر دربياورم. اين‌كه چرا سريال‌هاي تاريخي نسبت به ساير موضوعات از محبوبيت بيشتري در بين مخاطبان تلويزيوني برخوردارند. اين‌كه شايد ما ايراني‌ها به خاطر حس نوستالژيايي كه در همه‌مان هست عاشق اين موضوعاتيم يا اين‌كه چون هميشه گذشته را بهتر از حال در اغلب موارد مي‌دانيم. اما هرچه كه هست گرايشمان به اين موضوعات همواره بيشتر بوده و با ديدنشان به نوعي با آن روزها و دوران همذات‌پنداري مي‌كنيم. اين را تجربه پخش سريال‌هاي تاريخي به خوبي نشان مي‌دهد. آرشيو ذهنمان را با هم مرور مي‌كنيم. شايد بشود گفت استادش مرحوم علي حاتمي بوده با هزار دستانش. سريالي كه هنوز هم مخاطب دارد و اگر بارها و بارها آن را ببينيم، خسته‌مان نمي‌كند كه هيچ، برايمان جذابيتي جديد هم دارد.
بعد از آن سربداران و امام علي(ع) و... را هم به خاطر مي‌آوريم. جذابيت اين ژانر از سريال‌سازي اين‌قدر بوده كه خيلي از فيلم‌سازان مطرح را هم وسوسه كرده تا با تمام سختي‌هاي چنين كارهايي به سراغش بروند و خودشان را بيازمايند. در اين بين ساختن سريال‌هايي با تم‌مايه‌هاي تاريخ معاصر توانسته مخاطب بيشترس را به خودش جذب كند و شايد اين به كوتاهي حافظه تاريخي اغلب ما برمي‌گردد. كوتاهي گاه خودخواسته و گاه ناخواسته و جبري. در اين بين مي‌توان به مجموعه‌هايي مثل كيف انگليسي، شب دهم و مدار صفر درجه اشاره كرد كه در بستري عاشقانه به بررسي برهه‌اي از تاريخ معاصر اين مملكت پرداخته‌اند. تجربه سريال‌هاي شخصيت‌محور آن هم در بستري تاريخي، بي‌شك موفق‌ترين نوع اين ژانر فيلم و سريال‌سازي است. ژانري كه احتمالاً شروعش با سريال اميركبير بود، چيزي در حدود 22 سال پيش. سريالي در مديوم‌هاي استاندارد جهاني كه در زمان خودش جزو پربيننده‌هاي تلويزيون بود و هنوز هم اگر پخش بشود، كلي حرف براي گرفتن دارد. شايد يكي از مهمترين شاخصه‌هاي به يادماندني اين سريال بازي خوب همه بازيگرها مخصوصاً سعيد نيكپور (در نقش اميركبير) و فخري خوروش (در نقش مهد عليا) بود. چيزي كه سعيد نيكپور عقيده دارد سايه‌اش هميشه بالاي سر بازيگري‌اش بوده. البته نمي‌شود از موسيقي بي‌نظير فريدون شهبازيان براي اين سريال صرف‌نظر كرد و صداي عليرضا افتخاري كه شايد آن روزها تازه داشت شناخته مي‌شد. كوچك جنگلي سريال موفق ديگر اين ژانر بود. سريال پرسروصدايي كه قرار بود ناصر تقوايي باتجربه موفقيت دايي جان ناپلئون بسازد، اما يكهو مثل خيلي از كارهاي ديگر آن را نيمه كاره رها كرد و بهروز افخمي كه در آن روزها مسئول فيلم و سريال شبكه اول بود و جواني جوياي نام، ادامه‌اش داد و خدايي‌اش خوب هم از پسش برآمد. مدرس ديگر سريال شخصيت محور آن روزها بود كه هم‌زمان با دو ورژن بازيگري ضبط و با هر دو آنها هم پخش شد. نقش‌آفريني مرحوم هادي اسلامي كه بي‌نظير بود و بازي بي‌نقص خسرو شكيبايي. بعد از اينها بود كه تلويزيون تا سال‌ها به سراغ شخصيت‌ها براي سريال‌سازي نرفت و اگر هم رفت چيز قابل قبول و تأملي نبود تا همين چندماه پيش كه پخش دو سريال با اين سبك شروع شد و خبرهاي خوبي را براي دوستداران اين ژانر به ارمغان آورد. «روزگار قريب» كيانوش عياري كه بي‌نقص و قدرتمند به بررسي رويداد زندگي يك شخصيت علمي مي‌پردازد.
دكتر محمد قريب پدر علم طب نوين و كودكان ايران. سريالي كه ساختنش پنج سال و اندي به طول انجاميده و دوره‌هاي مختلف تاريخي ايران را در بستر زندگي دكتر قريب بررسي مي‌كند. يك سريال خوش‌ساخت كه بهانه نوشتن اين مطلب شد در كنار «شهريار» كمال تبريزي. يك سريال خوب ديگر در اين روزها كه باعث مي‌شود به تلويزيون و مديرانش نمره مثبت بدهيم و در اين روزها و از توليدكنندگانشان تشكر كنيم. در كنار اينها خبر ساختن سريال «ستارخان» و سريالي در مورد علي‌اكبرخان دهخدا را هم داريم.
اينها همه خبرهاي خوبي است، اما در اين ميان هستند چهره‌هايي هم كه قابليت فيلم شدن را دارند و هنوز به سراغشان نرفته‌اند. سريال‌هايي كه در صورت خوش‌ساخت بودن ارزش اين همه وقت گذاشتن و صرف هزينه را دارند.
به همين دليل به سراغ تعدادي از چهره‌هاي مطرح رفته‌ايم و از آنها اين سوال پرسيده‌ايم كه به نظر آنها بعد از مشروطيت سرنوشت كدام‌يك از چهره‌هاي سياسي، علمي، هنري و فرهنگي ظرفيت سريال شدن را دارد. اين مطلب شروع پرونده مبسوط ما در بررسي اين ژانر از سريال‌هاست.
فعلاً اين را داشته باشيد تا هفته‌هاي بعد و پرونده سريال «روزگار قريب» و «شهريار». بعدش هم اگر دوست داشتيد مي‌رويم سراغ بقيه و نقبي مي‌زنيم به خاطره‌هاي ديروز و هنوز.
اولين انتخاب دكتر محمد مصدق:
ابوالفضل جليلي كه معمولاً فيلم‌‌هايش با بداقبالي مواجه مي‌شوند و اجازه نمايش نمي‌گيرند، معتقد است پرداختن به آدم‌ها و وقايع تاريخي يك مشكل بزرگ دارد و آن تحريف كردن و تغبير دادن بسياري از واقعيات و اتفاقات است. اما اگر اين مشكل رفع شود، پرداختن به زندگي مصدق را خيلي مهم مي‌داند؛ اين‌كه در چه وضعيت اجتماعي و سياسي پرچم انگليس را از سر چاه‌هاي نفت پايين مي‌كشد و پرچم ايران را جايگزينش مي‌كند.
«جوانان و مردم بايد اين شخصيت را بشناسند. البته شنيده‌ام يك ايراني در آمريكا دارد درباره مصدق فيلم مي‌سازد كه بد هم كار نمي‌كند.»
محمد‌علي سجادي هم با جليلي هم‌عقيده است و مي‌گويد: «مصدق در يك مقطع تاريخي بسيار تأثيرگذار بوده و جاي توجه بسيار دارد. مصدق يك ملي‌گراي واقعي بود. ملي‌گرايي يعني انديشيدن به ملت. ايراني بودن. روي اين شخصيت بايد بدون غرض و تحريف متمركز شد.»
بهروز غريب‌پور نمايشنامه‌نويس نام‌آشناي تئاتر هم مصدق را به عنوان اولين گزينه كه بايد به او پرداخته شود نام مي‌برد و دليل انتخابش را زندگي طولاني و پر‌فراز و نشيب او مي‌داند.
«او كه حاكم ايالت خراسان بوده و بعد نمايندگي‌اش در مجلس و نخست‌وزيري‌اش تا كودتا و بعد محاكمه‌اش مهم است. در پرداختن به زندگي مصدق مي‌شود فلاش‌بك زد به مشروطه و اتفاقات آن دوران. پرداختن به اين شخصيت تاريخي – روشنفكر مي‌تواند بسياري از ابهامات آن‌ روزها و شخصيت‌ خود مصدق را برطرف كند.»
شخصيت ديگري كه از مصدق به عنوان اولين انتخابش نام برد، جواد طوسي است. به اعتقاد او هم روايت دوباره‌ تاريخ مشروطه از 1320 تا كودتاي 28 مرداد وهم ماجرا‌هاي خصوصي اين شخصيت مي‌تواند براي سينما بسيار مناسب باشد. اين‌كه ببينيم هنرمند در تلفيق هنر و سياست مي‌تواند به يك زايش و نوآوري برسد و يا داستان به يك هجو نامحتوم ختم ‌شود. البته جواد طوسي از ستارخان هم نام مي‌برد كه علي حاتمي به او پرداخت ولي خودش هم از نتيجه‌ كار راضي نبود. و بايد دوباره درباره‌ او كار كرد.

ديگران:
محمود دولت‌آبادي مي‌گويد: «من به هر كس كه فكر كردم زندگي‌اش قابل پردازش است پرداخته‌ام. كلنل محمد‌‌تقي‌خان‌ پسيان و مصدق كه آن موقع كه من درباره‌شان نوشتم هيچ‌كس سراغشان نرفته بود. البته ما احتياج به يك كاوش عميق درمورد روزنامه‌نگاران دوره رضا‌شاه هم داريم. پرداختن به عارف قزويني و ملك «شعرا بهار هم جالب است و مي‌توانند در يك بافت قرار بگيرند.»
حمد‌رضا جلائي‌پور جامعه شناس و فعال عرصه اجتماعي و سياسي از اقبال لاهوري نام مي‌برد و توضيح مي‌دهد:‌«با اين‌كه اقبال لاهوري ايراني نيست، اما در ايران خيلي تأثيرگذار بوده. شخصيتي كه 90 سال پيش، هم مدرنيته و هم اسلام را مي‌شناخت و بين‌ اين دو تعادل ايجاد مي‌كرد. كاري كه ما امروز در آن نا‌توانيم، او 90 سال پيش به آن رسيده بود.»
محمد‌ خوش‌چهره، چهره سياسي ديگري بود كه سؤالمان را با او در ميان گذاشتيم. او از دكتر علي‌ شريعتي به عنوان شخصيتي كه براي جوان‌هاي امروز جالب است نام مي‌برد.
مسعود ده‌نمكي شخصيت‌ سياسي‌ - سينمايي امروز از جلال آل‌احمد به عنوان شخصيت‌ خاص و تأثير‌گذار نسل قبل از انقلاب نام برد و گفت: «سيروسلوك و تحول شخصيتي‌ آل‌احمد براي مخاطب جالب است و براي نسل بعد از انقلاب هم مرتضي آويني شخصيت قابل دركي است. شخصيتي كه در مجامع فكري تأثير‌گذار بوده. البته كارهايي هم كه تا حالا ساخته شده خيلي ضعيف بوده.»
عليرضا دبير كشتي‌گير سابق و نماينده شوراي شهر امروز از غلامرضا تختي نام مي‌برد و توضيح مي‌دهد: «با اين‌كه مرحوم حاتمي خواست به او بپردازد، ولي متأسفانه نتوانست كارش را تمام كند و نتيجه‌ نهايي آن چيزي كه بايد نشد. الان دو نوع ورزش داريم. سنتي و مدرن. در ورزش سنتي و باستاني اخلاقيات تقدم داشت و جسم و تن يك وسيله بود و روح بر همه‌چيز افضل. اما الان ورزش مدرن يك سرمايه‌داري كوتاه مدت است. تختي حلقه‌ واسط بين ورزش مدرن و سنتي بود كه زندگي‌اش بايد به پرده‌ نمايش كشيده شود. تا اخلاق پهلواني را براي مردم زنده كند.»

در اين ميان يك زن:
اما پوران درخشنده از يك شخصيت ادبي نام مي‌برد. پروين اعتصامي؛ شخصيتي كه به عنوان يك شاعر در يك دوره خاص اجتماعي – سياسي شكل گرفت، اما شعر‌هايش چاپ نمي‌شد. يك شخصيت مظلوم كه زندگي غم انگيز و محزوني دارد.

دو جواب متفاوت
داريوش ارجمند كه تجربه بازي در چند كار تاريخي را دارد، جوابي متفاوت‌تر از ديگران مي‌دهد. «نشان دادن انقلاب مشروطه مهم‌ترين كار است. نمايش مشروطه مثل نمايش اقيانوس است كه وقتي به آن مي‌پردازيم، خود به خود آدم‌هاي اين جريان را هم نمايش مي‌دهيم. اما ما وقتي آدم‌ها را از اتفاقات تفكيك مي‌كنيم، گاهي خود ماجرا را فراموش مي‌كنيم.»
جواب سيروس ابراهيم‌زاده بازيگر تئاتر و تلويزيون هم در نوع خودش جالب است. «تمام شخصيت‌‌هاي تاريخي، فرهنگي، اجتماعي قابل بررسي هستند تا از دل آنها فيلمنامه، نمايشنامه و ... در بيايد. به اين سادگي نمي‌توان اسم يك نفر را گفت و اين احتياج به مطالعه و تأمل بيشتري دارد.»
خشايار ديهيمي نويسنده، محقق و مترجم از محمد‌خياباني ياد مي‌كند و اين‌كه شخصيت مهم و پرادوكسيكالي در دوره‌اي از تاريخ داشته. منابع كمي درباره اين شخصيت وجود دارد و همين دليلي است كه باعث شده تا حالا درباره او فيلمي ساخته نشود.

يك نظر كامل:
خسرو معتضد، محقق و مورخ كه اين روزها چهره‌اش را در تلويزيون زياد مي‌بينيم، پاسخ كاملي به ما مي‌دهد كه پايان‌دهنده بخش اول پرونده‌مان است.
«ما تعدادي قهرمان اسطوره‌اي و شاهنامه‌اي داريم كه بايد درست به آنها بپردازيم. اين سريالِ 40 سرباز كه پخش مي‌شود، ارزش تاريخي ندارد و بيشتر جنبه فانتزي و سرگرم كننده دارد.
ما در دوره قبل از مشروطه شخصيت‌هايي داشتيم كه نبايد فراموششان كنيم. كساني مثل خشايار‌شاه، داريوش، بزرگمهر حكيم، زكرياي‌رازي، محمد‌علي‌وزيري، كريم‌خان زند و...
پرداختن به اينها حس ميهن پرستي و دفاع از ايران را در بين مردم زنده مي‌كند. حتي بايد به اتفاقات و وقايع هم بپردازيم.
اميركبير دوباره بايد ساخته شود. آن‌چه ساخته شد تكميل نبود و آن دوران را نتوانست به خوبي نشان دهد. كارهاي تاريخي بايد مشاور داشته باشند و همين‌طور ديمي كار نكنند. مثلاً‌ براي همين سريال «روزگارقريب». كارگردانش چندين بار با من تماس و مشاوره گرفتند و نتيجه‌ كار هم قابل قبول از آب درآمده.
در ساختن كارهاي تاريخي بايد به بسياري از نكات ريز توجه كرد و بي‌توجهي به آنها باعث كم‌كيفيت شدن كار مي‌شود. نكاتي مثل اسم ادارات در آن زمان، لباس‌ها، گويش‌ها، كلاه‌ها و ... مثلاً‌ در «مدار صفر‌درجه» لباس‌هايشان با دوره‌ زماني‌اش تطبيق نمي‌كرد.
در دوران مشروطه خود مظفر‌الدين‌شاه آدم جالبي است؛ فرنگ زدگي‌اش، سفرهايش، اعجاب و شيفتگي‌اش و...
حتي پيدايش راه‌آهن و اتومبيل در ايران هم جالب و قابل پرداخت است. كاري هم كه مرحوم حاتمي در مورد ستارخان كرد كافي نبود. حاتمي هنرمند بزرگي بود، ولي مشكلش اين بود كه تاريخ را زيبا مي‌كرد. تاريخ مناظر زشت هم دارد، مثل مرگ‌ و مير مردم. حاتمي اين نكات را رعايت نمي‌كرد. و بعد كه جلوتر برويم مي‌رسيم به خياباني، محمد‌تقي‌پسيان، ميرزاده‌عشقي و خيلي‌هاي ديگر. حق مدرس هم‌ در سريال‌هايي كه از او ساختند، ادا نكردند. موضوع نفت و وقايع آذربايجان و اشغال ايران توسط روس و انگليس براي مردم جذاب است.
دكتر مصدق و آيت‌الله كاشاني كه اگر نبودند مسئله ‌ملي كردن نفت در همان پارلمان مجلس مي‌‌ماند.
اگر خودمان به سراغ اين افراد نرويم و به آنها نپردازيم، از كشور‌هاي ديگر درباره آنها كار مي‌كنند و كارها هم معمولاً خوب نمي‌شود، چون آنها از جزئيات و فضاي حاكم در ايران اطلاع ندارند.
فيلم سينمايي «فرزند صبح» كه به زندگي امام خميني (ره) مي‌پردازد، فيلم خوبي است كه بايد سريع‌تر ساخته و آماده نمايش شود. و بعد زندگي آيت‌الله طالقاني، ستارخان، باقرخان، پرفسور حسابي، دهخدا، پروين اعتصامي كه زن بااحساسي بود، عارف قزويني و ... به زندگي آنها هم بايد نگاه دقيقي داشته باشيم از اين دست چهر‌ه‌ها زيادي داريم فقط بايد كمي دقيق‌تر به دور و برمان نگاه كنيم.»

Labels: , ,

Technorati Profile