فارنهایت 11/9
راه رفتن روی خط باریک قرمز

Thursday, December 28, 2006
یلدا بازی و این جور حرفا
یه چند وقتیه که این موج یلدا بازی بدفرم افتاده توی این فضای مجازی و همه دارن سعی می کنن از کارهایی که کردن و بقیه خبر ندارن یه چیزی بنویسن اما بازم همون حس محافظه کاری احمقانه ای که هممون داریم نذاشته که واقعا اون پنج تا چیزی رو که باید بنویسن، بنویسن. بهرحال خیلی از یلدا بازی ها رو خوندم اما به نظرم توی همشون باز مال حاج آقا ابطحی از همه با مزه تر بود...حالا خودمم افتادم توی دام این یلدا بازی و نباید درگیر اون حس محافظه کاری هم بشم و ...ظ
اولش... آخه تو واقعا فکر می کنی اگه من بگم با کی دوست بودم و باهاش چی کارا کردم این می شه یلدا بازی؟ نه عزیزم من یکی که گولتو نمی خورم اینو بذار کنار از یلدا بازی وگرنه اونوقت مجبور می شم بگم با تو هم دوست بودم ها.ظ
دومش اینه که تو تا حالا یه کاری رو انجام ندادی اما یهو بهت می گن بیا انجام بده و تو از سوابق عدیده خودت در اون کار صحبت می کنی و البته آخرشم خداییش کار خوبی رو از آب درمیاری اما خب بازم دروغ گفتی دیگه! وجدانا چندبار همین قضیه برای خودتم پیش اومده؟ظ
سومش اینکه (...) اینو واقعا اگه می نوشتم دارم می زدی پس ننوشتم.ظ
چهارمش اینکه من همیشه از نگاه کردن به پنجره های روبه روی خونمون لذت می بردم. شایدم برای همین بود که آخرش رفتم خبرنگار شدم تا از کارای خیلیها با خبر بشم. البته این کارو همیشه انجام نمی دادم ها. فقط شبا که آروم بود و ...ط
پنجمش هم من حاضرم بازم با صراحت از چیزای دیگه اینطوری بگم فقط اینکه اگه تو هم یه ذره محافظه کاریتو بذاری کنار و بیایی جلو. منتظرتم. اینم می گم نگی پنجمی رو پیچوند. یکی از بزرگترین تفریحات من اینه که بشینم پای تلویزیون و ساعتا فیلم ببینم. برای همین منظور خیلی بارها شده که امتحان پایان ترمم پیچوندم و به خونه گفتم سخت بوده امتحان ندادم از جلسه اومدم بیرون یا به یکی دیگه گفتم توی جلسه ام.ظ ششمی هم می گم تا یکی اضافه بشه من تازگی ها نمی دونم چرا از تلفنی حرف زدن حالم به هم می خوره. بعدشم حوصله هیچ دختری رو ندارم. نمی دونم شاید مریض شدم؟ کسی هست بتونه منو درمان کنه؟ اگه می تونی حتما خبرم کن!ظ

آخرشه این آدما رو برای یلدا بازی دعوت می کنم به نبرد. آرش خوشخو، منصور ضابطیان، لیلی نیکونظر، هوتن ابوالفتحی و فریدون عموزاده خلیلی. هر چند که می دونم هیچ کدومشون این کارو نمی کنن. حالا می بینیم دیگه. شمام اگه دیدینشون بهشون خبر بدین که من منتظرشونم...ظ
Tuesday, December 26, 2006
شب چله چلچراغ








جشن شب چله چلچراغ هم به سلامتی و میمنت برگزار شد. نمی خوام گزارشش رو براتون بنویسم چون می تونید اونو بطور کامل روی سایت نیما خان اکبرپور بخونید. فقط چند تا عکس میارم برای خالی نبودن عریضه و این طور حرفا...ط

Wednesday, December 20, 2006
ناصر عبداللهی رفت


ناصر عبداللهی رفت. همین. زنگ زدم به نیلوفر لاری پور از بغض نمی تونست حرف بزنه. داغونم. نمی دونم باید چی بنویسم. چی باید بنویسم واقعا. خدایا رفیقمون اومد پیشت هواشو داشته باش...ظ

Monday, December 11, 2006
پرنسس دایانا در وبلاگ من

نمی دونم چرا اما از همون وقتی که پرنسس دایانا مرد و یا به روایتی کشته شد همیشه علاقمند دنبال کردن اخبار دور و برش بودم. یه چیزی توی ته چهره این زن بود که آدمو به خودش جذب می کرد. شاید یه جور مهربونی ساده زنانه یا شایدم یه جور پاکی دوست داشتنی. داشتم سرکی به سایت های خبری می کشیدم که دیدم بازتاب یه خبر جدید راجع به پرنسس آورده و خب چیزی که نمی شه از آوردنش توی وبلاگ کسی که دنبال کننده اخبار اونه تعجب کرد.ط
پس از 9 سال، تحليل‌هاي متناقض از راز مرگ دايانا

در آستانه برگزاري دادگاه و 9 سال پس از مرگ جنجالي پرنسس دايانا، همسر پيشين پرنس چارلز (وليعهد انگلستان)، ارايه تحليل‌هايي گوناگون در مورد علت مرگ او و طرح احتمال دست داشتن سرويس امنيتي MI6 انگلستان در اين مرگ، دادگاه عالي انگليس را در شرايط خاصي قرار داده است.به گزارش خبرنگار «بازتاب» از لندن، «محمد الفاهد»، پدر «دودي فاهد»، دوست پسر دايانا كه او هم به همراه دايانا در حادثه تصادف در تونل شهري پاريس، پايتخت فرانسه، در سال 1997 جان سپرد، از آن سال تاكنون، از طريق سيستم قضائي انگليس به دنبال علت واقعي مرگ پسرش است. «محمد الفاهد»، سرمايه‌دار مصري كه چندين سال است مركز تجاري «هارولدز»، يكي از سمبل‌هاي انگليسي شهر لندن را به تملك خود درآورده، سال‌ها براي گرفتن پاسپورت انگليسي، مورد بي‌مهري وزارت كشور انگلستان بوده است.گزارش آزمايش DNA راننده ماشين بنز مدل S كه هفته پيش منتشر شده، حاكي از آن است كه سرعت خودرو به شدت بالا بوده و راننده از الكل استفاده كرده است.همچنين گزارش لرد استيونس، فرمانده پليس مترو پليتن لندن در مورد مرگ دايانا، حاكي از آن است كه راننده دايانا، مست بوده و در سرعت 110 كيلومتري، كنترل ماشين را از دست داده و اين باعث تصادف و مرگ دايانا و دوست پسرش، «دودي فاهد» شده است.همچنين شب گذشته، سرويس جاسوسي آمريكا اعلام كرد: همه مكالمات تلفني دايانا را از شب قبل تا روزي كه او فوت كرده، ضبط نموده است، با اين وصف، دولت آمريكا اعتراف مي‌كند، به مكالمات دايانا گوش داده و لرد استيونس مطمئن است در 39 سند موجود در مورد استراق سمع اين مكالمات تلفني، هيچ‌گونه اشاره‌اي به راز مرگ او نشده و حتي شامل سرنخي در مورد مرگ او نيست.«نورمن بيكر»، از اعضاي حزب ليبرال دمكرات، سومين حزب بزرگ انگليس، مي‌گويد: آنان مي‌دانستند آمريكايي‌ها مكالمات دايانا را مي‌شوند، اما سؤال از دولت بلر اين است كه چگونه اين مجوز خلاف قانون اساسي انگليس را به آمريكا داده تا از شهروندان انگليس استراق سمع كنند.اما گزارش پانزده صفحه‌اي كه به «عمليات پگت» معروف است، مي‌گويد: «پل هنري»، راننده ماشين بنزي كه دايانا و دوستش سوار آن بوده‌اند، در شرايط معمولي مصرف الكل بوده و اين با اين موضوع كه بيان مي‌شود او در شرايط مستي،‌كنترل ماشين را از دست داده، كاملا متناقض است.البته در نمونه‌هاي خوني كه از دو راننده ـ كه در جريان تصادف دخالت داشته‌اند ـ گرفته شده بود و طي آن پيشتر خطاهايي به دست آمده و يكي از آن نمونه‌ها، نشان مي‌داد يكي از رانندگان، الكل زيادي همراه با با دارو مصرف كرده و با اين نظريه جديد كه توسط «بي.بي.سي» انتشار يافته و نمونه DNA را متعلق به «پل هنري» دانسته، برآورد قبلي را كه نشان مي‌داد مأموران MI6 نمونه‌ها را تغيير داده‌اند، از بين مي‌برد.اما پس از اين ماجرا، «محمد الفاهد» گفت: «بي.بي.سي» هم خود را در دام انداخته، زيرا نمونه‌هايي كه تست الكل آنها مثبت بوده،‌ براي آزمايش DNA ارسال نشده‌اند.همچنين گزارش لرد استيونس، با توجه به تست‌هاي انجام شده، اين فرضيه كه دايانا، باردار بوده را رد مي‌كند، اما گزارشي كه توسط دوازده نفر از كارآگاهان بين‌المللي و با هزينه سه ميليون پوندي به نام عمليات پگت، انتشار يافته، مي‌گويد: «دودي فاهد» و دايانا قصد ازدواج داشتند.يك سخنگوي فاهد مي‌گويد: اين‌كه پل با سرعت 160 كيلومتر بر ساعت حركت مي‌كرده،‌ دروغ است، زيرا اسكاتلنديارد، پليس آگاهي انگليس اعلام كرده است: سرعت راننده ماشين دايانا 95 كيلومتر بر ساعت بوده است.همچنين در اين گزارش، سيزده نفر از شاهدان مورد سؤال و جواب قرار نگرفته‌اند و هيچ كس نمي‌توانسته مشخص كند براي دو ماشين و يك موتورسيكلت كه هم‌زمان با ماشين دايانا، وارد تونل شده‌اند، چه اتفاقي افتاده است!اكنون برخلاف گذشته كه تقاضاي خانواده فاهد براي علني شدن دادگاه رد شده بود، ممكن است دادگاه اوليه در روزهاي 8 و 9 ژانويه به صورت علني برگزار شود.
Monday, December 04, 2006
گيجم
سلام. نمي دونم اين روزا خيلي گيج شدم. نمي دونم اين روزا خيلي خستم. اين روزا خيلي... بابك بيات رفت اين قدر حالم بد بود كه نتونستم براش تو وبلاگم يه چيزي بنويسم.البته عوضش يه پرونده چهار صفحهاي توي مجله ام براش درآوردم به چه ماهي. يه جور اداي دينه به استاد. راستي توي اين شماره مجلم (مردم و جامعه) كلي مطلب توپ داريم. يه پرونده براي ادبيات جنوب به ياد منوچهر آتشي كه يه مصاحبه چاپ نشده باهاش داشتم و قسمت هايي از اون توي اين پرونده اومده. يه مصاحبه با شاهكار بينش پژوه بخاطر اين آلبوم جديدش. يه مطلب راجع به زن دوم پيكاسو. يه خلاصه كامل از زندگي رابرت آلتمن و كلي مطلب باحال ديگه. پيام تبليغاتي شد. راستي كل صفحه بنديشم عوض كردم. يه مصاحبه توپ و ترقه هم با پانته آ بهرام دارم توي يه فضاي جديد. حتما بايد بخونيد. بخاطر كم كاري بعضيا مجله فردا روي دكه مياد يعني با دو روز تاخير. فعلا هم دوهفته نامس تا بعد. راستي سايت جديد چلچراغم راه افتاده خواستيد يه سري هم به اون بزنيد...ط
Technorati Profile