فارنهایت 11/9
راه رفتن روی خط باریک قرمز

Monday, December 24, 2007
هفت تكه از اكران خصوصي فيلم «سه زن» منيژه حكمت


ماجراي يك قاب تكرار نشدني


1-دعوت شديم براي يك اكران خصوصي. يك اكران قبل از پخش اصلي فيلم. اكران فيلم «سه زن» منيژه حكمت. حتماً يادتان هست كه چند وقت پيش گزارش پشت‌صحنه‌اش را در صفحات سينمايي نوشته بوديم. نيكي كريمي، پگاه آهنگراني، رضا كيانيان، بابك حميديان، مريم بوباني و... همه اينها را اضافه كنيد به تجربه‌هايي كه از فيلم‌هاي منيژه حكمت داريم. نگاهي به همه اين چيزها كه مي‌اندازيم براي ديدن اين فيلم بيشتر ترغيب مي‌شويم. شما اين طور فكر نمي‌كنيد؟
2-اين يك اكران خصوصي معمولي نبود. از همين‌هايي كه براي همه فيلم‌ها مي‌گيرند و بعدش هم جلسه مطبوعاتي‌اش را. اين اكران مهمانان ويژه‌اي دارد. سيد محمد خاتمي، دكتر مصطفي معين، احمد بورقاني، مصطفي تاج‌زاده، فريدون عموزاده خليلي، پيمان قاسم‌خاني و... و چلچراغ. اين لذت ديدن فيلم را براي آدم دو چندان مي‌كند.
3-بين هر حلقه از فيلم كه عوض مي‌كنند، استراحتي چند دقيقه‌اي داريم. در يكي از همين استراحت‌هاست كه آقاي تاج‌زاده بلند مي‌شود و به ما كه گوشه‌اي ايستاده‌ايم شيريني تعارف مي‌كند. بيشتر از شيريني اين حركت زير دندانمان خوشمزه مي‌آيد. آدم با خودش فكر مي‌كند اين همان آدم سياسي است كه تا ديروز شايد دست نيافتني به نظر مي‌رسيد اما الان اين قدر مهربان و خودماني پيش ماست. كاش همه رجال ما اين طوري بودند.
4-فيلم را مي‌بينيم. آقاي خاتمي با دقت به فيلم نگاه مي‌كند. خانم حكمت در استراحت‌ها به اين طرف و آن طرف سالن مي‌رود و به مهمان‌‌هايش مي‌رسد. فيلم خوبي است. يك جاهايي از آن را دوست داريم و يك جاهايي را هم نه، نمي‌دانم شايد بهترين صحنه‌اش آنجايي است كه نيكي كريمي با گروه موسيقي حرف مي‌زند و سراغ دخترش را از آنها مي‌گيرد. يك جاهايي به نظر شعار هم زياد دارد. امير ژوله به خانم حكمت مي‌گويد: «مثل كتاب داستان بود كار.» خانم حكمت مي‌گويد: «يعني بد بود.» امير جواب مي‌دهد: «نه منظورم اين است كه كلي اطلاعات داشت و...»
5-بعد از اين‌كه فيلم تمام مي‌شود، خانم حكمت به نمايندگي از بچه‌هاي گروه از همه تشكر مي‌كند و آنهايي را كه هستند به مهمانان معرفي مي‌كند. بعدش هم گلايه مي‌كند از بي‌توجهي جامعه امروز به تاريخ و گذشته و مي‌گويد اميدوار است كه اين فيلم در اين زمينه حركتي كرده باشد و بعد هم تابلويي را به عنوان هديه به آقاي خاتمي مي‌دهد و از او قول مي‌گيرد كه يادداشتي در مورد فيلمش بنويسد. بعد هم پيمان قاسم‌خاني را به آقاي خاتمي نشان مي‌دهد و مي‌گويد پيمان گفته بود من را به آقاي خاتمي نشان بدهيد. پيمان قاسم‌خاني هم مي‌گويد: «نگفتم اين طوري.» بعد آقاي خاتمي مي‌گويد: «ناراحت نباش من نفهميدم.» و جمع مي‌زند زير خنده.
6-خانم حكمت از همه مي‌خواهد تا همراه گروه با آقاي خاتمي عكس يادگاري بيندازند و به همين خاطر مي‌روند بيرون روي پله‌هاي مؤسسه. همه در يك قاب جمع مي‌شوند. جمع جالبي است كه شايد ديگر تكرار نشود. جمعي از سياسيون و هنرمندان كه زياد هم قاب نيستند.
7-بعد از عكس تقريباً برنامه تمام مي‌شود. خانم حكمت از همه تشكر مي‌كند. آقاي خاتمي مي‌گويد: «فيلم خوبي بود. اميدوارم هم در داخل مطرح بشويد و هم در بازارهاي جهاني. ما منتظريم فيلم‌هاي خوب بعدي شما را ببينيم.» و بعد با همه خداحافظي مي‌كند و مي‌رود. باقي هم همين‌طور با هم خداحافظي مي‌كنند و... مجلس اكران خصوصي «سه زن» تمام مي‌شود و همه‌مان مي‌رويم و منتظر مي‌مانيم تا اكران عمومي و بازخوردهاي مردمي با اين فيلم

Labels: , ,

Technorati Profile