اين يادداشت رو براي اولين شماره مجله خودم مردم و جامعه نوشتم. بالاخره مجله چاپ شد و الان رو دكه هست پس اگه لطف كنيد مي تونين بخريدش و نظرتون رو راجع به اون به من بگيد. خيلي خوشحال مي شم.ظ
یادداشتی به حریم خصوصی و ... شاید وقتی دیگر
سهممون افسوس و افسوس
نمیدانم بهانه این یادداشت از کجا شد، اما جرقهای که منفجر شد تا نوشته شود سر و صدای اخیری بود که روی پیدا شدن یک فیلم غیراخلاقی از یک هنرپیشه تلویزیونی بلند و همهمان از آن خبر داریم. ظ
شاید بهتر بود شروع «خط باریک قرمز» با موضوع دیگری بود - خودم اینطوری بیشتر دوست داشتم – اما خب ... البته از لحاظ ژورنالیستی که نگاه کنی شروع خوبی است. یک موضوع خوب که این روزها همه عین گوشت قربانی ریختهاند سرش و دارند برای بهدست آوردن بخشی از آن همدیگر را جر میدهند. حالم از این فضایی که حتی بر کار خودمان حکمفرما شده بهم میخورد. باید عینهو لاشخور کمین کنی و بعدش لاشه بدبخت را لت و پار کنی. ببخشید همکاران عزیز، اما شخصاً از هرگونه پاپاراتزی بازی بدم میآید. بوی تعفن میدهد این نوع روزنامهنگاری و تفکر. تفکری که متأسفانه یکجورهایی توی خونه همهمان است. نوعی فضولی خودخواسته که ... کاریش نمیشود کرد. انگار باید سوخت و ساخت، اما نه! میشود. کمی اگر فکر کنیم و واژه حریم خصوصی را با خودمان هجی کنیم. کلمه قشنگی است. حریم خصوصی، اما واقعاً این حریم خصوصی چه چیزی است؟! اصلاً چی هست؟ خندهدار است نه، اما با اینکه همهمان از آن دم میزنیم حتی نمیتوانیم تعریف ساده و درست و حسابی از آن ارائه دهیم. حریم خصوصی... ظ
***
آقا اصلاً مد شده. شاکی هستیم از پخش CDهای جشنهای خانوادگی و خصوصی افراد. کاملاً هم حق داریم. یکی از رفقا میگفت: «باید عاملان این کار را شناسایی کرد و دو، سه تا از آنها را در ملأ عام اعدام کرد تا عبرتی شود برای بقیه و ...» شاید تصمیم عجولانهای باشد و احتمالاً برخوردی حسی با پدیدهای است که همهمان حتی آنهایی که ادعای بیخیالی و راحتی دارند آن را محکوم میکنیم، اما حالا ... اتفاقی که این روزها افتاده و همه و همه از آن حرف میزنند؛ به یکی از شهرهای غربی کشور برای انجام کاری رفته بودم و در کمال ناباوری دیدم که پسری دبیرستانی به دوستش میگفت: «دیشب فیلم (...) را دیدم. حالا برای تو هم میارم و ...». یعنی اینقدر زود فاجعه در تمام کشور همهگیر شد؟ آیا در همه موارد و اتفاقها هم اینگونه عمل میکنیم یا ... اوضاع عجیبی است. مردم عجیبی هستیم. به قول فرهاد خواه ناخواه طبع قریب به اتفاق مردم به ابتذال میل میکند؛ اما ... جای تأسف دارد برای ما که ادعای تمدنمان را دو تا تریلی با خودش میکشد. بگذریم. برگردیم به سراغ بحث خودمان، حریم خصوصی. راجع به محتویات CD پخششده چیزی نمیگویم، اما وقتی ما به حریم خصوصی خودمان احترام نمیگذاریم و خودمان هم آن را نقض میکنیم از بقیه چه انتظاری میشود داشت. یکی نیست این وسط بگوید باباجان دوربین را برای این درست کردهاند تا تو از لحظات خاطرهانگیز زندگیات مثل تولد فرزند، مراسم عروسی و ... فیلمی بگیری و خاطرهاش را برای خودت ماندگار کنی نه اینکه آن را آلتی برای سلب آرامش خود و اطرافیانت بکنی! قصد سیاه نمایی ندارم، اما جای تأسف دارد که ما از خصوصیترین روابط خود و همسرمان فیلم میگیریم و اصلاٌ به عواقب آن توجهی نمیکنیم. انگاری بدجوری به خواب غلبت رفتهایم و تلنگورهای پیدرپی اثری در بیدارکردنمان ندارد. اگر در میان خاطرات خودمان به عقب برگردیم اولین رگههای نقض حریم خصوصی به یادمان میآید. فیلم عروسی که در آن مجری مطرح آن سالهای تلویزیون شرکت داشت و بعد رو شد و کلی دردسر برایش بهوجود آورد. تازه آن موقع خبری از CD و توزیع گسترده و راحت آن نبود، اما ... چند سال بعدترش فیلم میهمانی بازیکنان فلان تیم و فیلم عروسی فلان هنرپیشه و حالا هم این فیلم کذایی. چه خبر شده؟ چه بر سر ما آمده که زندگی خصوصی مردم اینقدر برایمان جذاب شده؟ آیا همه چیز عادی است یا ما خودمان را به نفهمی میزنیم؟! صدای زنگ خطری که دارد گوشمان را کر میکند را انگار نمیخواهیم بشنویم. انگار ...ظ
***
نمیدانم سریال دوستان یا به نام اصلیاش Friends را دیدهاید یانه؟ اما این روزها این سریال در بین جوانان ما طرفداران زیادی پیدا کرده و اتفاقات آن شده راهنمای زندگی خیلیها که افتخار هم میکنند از چنین روش احمقانهای در زندگیشان تبعیت میکنند. داشتن همخانهای از جنس مخالف، روابط آزاد بین دختر و پسر و از همه بدتر و مشمئزکنندهتر فیلم گرفتن از اعمال روزمره زندگی حتی از خصوصیترین نوعش. آیا واقعاً چنین رفتاری ارزش تقلیدکردن را دارد؟ بیایید لااقل با خودمان روراست باشیم.ظ
***
هرچه کردم از این بخش نوشتهام فرار کنم نشد. SMSهایی در رابطه با این موضوع طی روزهای گذشته در بازار SMSبازها رد و بدل میشد که مضمون یکی از آنها این بود: «بیایید برای احترام به حریم خصوصی و پاس داشتن آن از دیدن CD (...) خودداری کنیم و اگر کپی از آن داریم آن را نابودم کنیم ...» جالب است این SMSها درست بعد از SMSهایی که چند روز قبلتر رد و بدل میشد که «فلان فیلم را دیدی یا نه» و در همان موبایلهایی که قسمتهایی از آن فیلم متعفن را برای هم بولوتوث میکردند چرخید. حالا همهمان بعد از ارضای حس فضولیمان میخواهیم پز روشنفکری بگیریم که من نبودم! من نقشی در پخش چنین خزعبلاتی نداشتم! اصلاً این فیلم چی هست؟ و ... عادت کردهایم و یاد گرفتهایم خیلی خوب و زود خودمان را به کوچه علیچپ بزنیم و مظلومنمایی کنیم. این SMSها هم راهی برای تبرئه خودمان است و اینکه مثلاً ما هم میدانیم حریم خصوصی یعنی چه! بس کنید. تو را به خدا بس کنید این سیاهبازی احمقانه را. آدم عقش میگیرد از این همه دورویی. دوست دارم روی همهتان بالا بیاورم که فکر میکنید بقیه هالو هستند. دوست دارم رو در رویتان بایستم و توی صورتتان تف کنم که اینقدر حقیر و پستید. کثافتبودن تا چه حد؟! به چه قیمتی حاضریم این حس حیوانی فضولی را ارضا کنیم؟ به قیمت از بین بردن زندگی یک انسان؟! به قیمت بازی با آبروی یک خانواده و ... قبول که خود آنها قدم اول را در نقض حریمخصوصیشان برداشتهاند، اما چرا ما باید به آن دامن بزنیم. با آبروی رفته آدمها چه میکنید؟ فردا روز قیامت جواب خدا را چه میخواهید بدهید؟ شرم بر شما باد که هرچه اف و لعن و نفرین هم کمتان است. به خودتان بیایید و بترسید از چنین بلایی که فردا روزی برای خود یا یکی از اعضای خانوادهتان بیفتد. همهمان انسان هستیم و جایزالخطا. دوربینها و چشمهای آلوده هم همواره مترصد شکارند و ... شاید فردا CD خودت را در کمال ناباوری به خودت بفروشند. پس لطفکن بترس و به خودت بیا. دنیا خیلی کوچکتر از آنی است که تصور میکنی. به قول قدیمیها کوه به کوه نمیرسد، اما آدم به آدم چرا.ظ
داداش مواظب کلاهت باشد که بدجوری داره باد میاد. ای کاش میشد حریم خصوصی را برای خیلیها هجی کرد. ای کاش ... اما انگار نمیشود و قرار است همیشه سهممان افسوس و افسوس باشد از اتفاقاتی که دور و برمان میافتد. گریزی نیست. خدایا با به تو پناه میبریم.ظ